نارسايي قلبي يكي از شايعترين اخـتلالات قلبي و عروقـي اسـت و بـه عنـوان يـك اخـتلال مــزمن، پــيشرونــده و نــاتوان كننــده مطــرح ميباشد. شيوع و بروز آن با افزايش سـن بـالا مـيرود بـه طـوري كـه در آمريكـا تقريبـاً يـك درصــد افــراد بيــشتر از 50 ســال و حــدود ده درصــد ســالمندان بــالاي 80 ســال مبــتلا بــه نارسـايي قلبـي هـستند. از طرفـي پيـشرفت در اقدامات درماني و جراحي سبب شـده بيمـاراني كه از مرگ در اثر انفاركتوس قلبي جان سالم به در ميبرند، متعاقباً به نارسايي قلبي مبتلا شوند. رونــد فزاينــده نارســايي قلــب ناشــي از عوارض بيماريهاي عفوني، التهابي، عروقـي و دريچهاي قلب نيز يك مشكل عمـده بهداشـتي و يك بيمـاري اپيـدميك در ايالـت متحـده آمريكـا محسوب ميشـود بـه طـوري كـه در آمريكـا 5 ميليـون نفـر مبـتلا بـه نارسـايي قلبـي بـوده و سالانه حدود 500000 مورد جديد بـه ايـن رقـم افزوده ميشـود و انتظـار مـيرود در 30 سـال آينده آمار موجود دو برابر شود.
در ايران نيز طبق آماري كه مركز مديريت بيماريهـا در سـال 1380 منتـشر كـرده اسـت، تعداد مبتلايان به نارسـايي قلبـي در 18 اسـتان كــشور 3337 در 100000 نفرجمعيــت گــزارش شده است. طـي يـك بررسـي در شـهريور مـاه سال 1377 در ايـران، 25 %از بيمـاران بـستري در بخش هاي قلب دچار نارسايي قلـب بـوده انـد. ناتواني قلب در خونرساني علايم متعددي نظير تنگي نفس، سرگيجه، آنژين صـدري، ادم و آسيت را سبب ميشود. اين علايم منجر به عدم تحمل نسبت به فعاليـت شـده و تغييراتـي را در سبك زندگي بيمار ايجاد ميكند كه بـر رضـايت و كيفيـــت زنـــدگي وي تـــأثير مـــيگـــذارد. محـدوديتهـاي ايجـاد شـده همچنـين وظـايف شغلي، خانوادگي و زندگي اجتماعي بيمار را بـا مشكل مواجه كرده و سبب انـزواي اجتمـاعي و افــسردگي وي مــيگــردد.
علايم فيزيكي ناشي از بيماري و عدم تحمل فعاليــت، موجــب انــزواي اجتمــاعي و همچنــين اخـتلال در روابـط جنـسي بيمـاران شـده و در نتيجه نقشهـاي بيمـار در زنـدگي خـانوادگي و اجتماعي را تغيير و نهايتاً رضايتمندي آنهـا را از زندگي كاهش ميدهد. علاوه بر ايـن نيـاز بـه مصرف بعضي از داروها نظير ديورتيك هـا، در روابط اجتماعي بيمار اختلال ايجاد كـرده و بـه نوعي كيفيت زندگي آنهـا را در بعـد اجتمـاعي متأثر مي سازد. همچنين عدم تحمـل فعاليـت موجــب مــيشــود ايــن بيمــاران در انجــام فعاليتهاي معمول زنـدگي اسـتقلال خـود را از دســت داده و در مراقبــت از خــود بــه ديگــران وابسته شوند، لذا كيفيـت زنـدگي خـانواده ايـن بيماران نيز تحت تأثير قرار ميگيرد.